فروش فایل

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

فروش فایل

فروش فایل ,دانلود فایل,خرید فایل,دانلود رایگان فایل,دانلود رایگان

کتاب مکتب بوداپست


» :: کتاب مکتب بوداپست
عبارت ‘مکتب بوداپست ‘را ‘جورج لوکاچ ‘در نامه‌ای به تاریخ ۱۵فوریه ۱۹۷۱ نشریه ‘Times Literary Supplement’به کار برده است .این مکتب مربوط به گروهی است که لوکاچ و پیرو شاگردان وی تشکیل داده‌اند .بازآفرینی پندار مارکسیستی, دست‌یابی به سمت جا فهم در عرصه ایدئولوژی مارکسیسم, و آشکار سازی نیروهای اجتماعی‌ای که در مجارستان به سمت استحاله دموکراتیک گرایش داشته‌اند, از اهداف و ادله اصلی شکل‌گیری مکتب بوداپست بوده است . امروزه در باقی اسم این جنبش بزرگ در چپ جدید مجارستان سه جریان را می‌توان به تقریب متمایز کرد۱ :ـ جریانی که فرنس فهر, آگنش هلر, و جورج و ماریا مارکوش ـ تبعیدیان ‘خود خواسته ‘به استرالیا ـ آن را آژانس می‌کنند . کارهای آنان عملا تمامی پهنه علوم انسانی (فلسفه, جامعه‌شناسی, زیبایی‌شناسی, مردم‌شناسی, شناخت‌شناسی و بجز آن) را در برد می‌گیرد .

کتاب و سپس چگونه است (گزارشی از درون نمای مرگ)


» :: کتاب و سپس چسان است (گزارشی از درون نمای مرگ)
دانلود تذکره

کتاب ابر و کوچه


» :: تذکره ابر و برزن
فریدون مشیری باب سی ام شهریور ۱۳۰۵ باب تهران به دنیا آمد. جد پدری او به دلیل مأموریت اداری به همدان منتقل شده بود، و پدرش ابراهیم مشیری افشار در واحد زمان ( ۱۲۷۵ خورشیدی در همدان متولد شد، و در روزهای جوانی به سمت تهران آمد و از واحد زمان ( ۱۲۹۸ در وزارت پست مشغول خدمت گردید. فریدون مشیری سالهای اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران اجرا انصاف و سپس به علت مأموریت اداری پدرش به شهادتگاه ذهاب و بعد از چند سال دوباره به تهران بازگشت و سه سال اول دبیرستان را در دارالفنون گذراند و آنجا به سمت دبیرستان ادیب رفت. به گفتهٔ خودش: «در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگی‌هایی بود و نیروهای متفقین از خو و جنوب به کشور حمله کرده و باب ایران بودند ما دوباره به سمت تهران آمدیم و من به امتداد تحصیل مشغول شدم. آموزشگاه و بعد به دانشگاه رفتم. با اینکه در همه دوران کودکی... از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی اتقا داشتم ولی... در پرده ۱۸ سالگی باب وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت.»...

کتاب بستنی های باستانی


» :: تذکره بستنی های باستانی
یادم هست آغاز بار که چیزی به کسی تقدیم کردم مربوط می شود به سمت خیلی قبلترها. یعنی زمانی که پنج یا شش واحد زمان ( بیشتر نداشتم. مورد تقدیمی هم یک ملخ ارجمند صفت رنگ بود که فلسهایش زیر پرتو خور به طرز مسحور کننده ای می درخشید و یک تکه چوب کوچک هم با بند خیاطی بسته شده بود به یکی از پاهایش. همین تکنیک باعث می شد که وقتی باده خواست بپرد، قید چرخه توی هوا حول چوب بچرخد و باعث نشاط و ابتهاج بیشتری بشود. این آلات بازی یکی از داشته های بزرگ آن موقع هایم بود که با گشاده دستی بخشیدمش به سمت دختردایی مادر که پا آن مدت هایم بود. پاداش ی این بخشش این شد که دخترک رنگش مثل فلسهای ملخ سبز شد و چندتایی هم جیغ بنفش کشید و اسباب لعب صفت ذکرشده زیر پای پدر گرامی له شد و از یک گوشمالی درست بازهم بی نصیب نماندم.