آغاز :
مدیریت یکی از مهمترین فعالیتهای آدم است. سابقه تئوریک تدبیر هرچند از
لحاظ زمانی به سمت حدود 1900 می جوخه ولی بی شک
از زمانی که آدم گروه را ساخت و اجتماع اولیه را بنیاد نهاد و نیز از آن هنگام که
به شکار و باب غار زیستن پرداخت و برای مشکلاتش چاره جویی کرد، باب عمل مدیریت نیز
آشکار شد. حتی این مفهوم در فرهنگ قرآنی ایضاً مطرح است زیرا خداوند بهدفعات خودش را مُدَبِّرُ
الامور دانسته است، بسان : (( اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَذی
خَلَقَ السَّمواتِ و الاَرضَ فی سِتَّهِ اَیّام ثُمَّ استَوی عَلَی العَرشِ یُدَبِّرُ الاَمرَ ))[1] که اوج
تدبیر خود را باب آفرینش آدم می داند و به خود آفرین می گوید.
در عصر حاضر تدبیر را به آغاز یکی از شاخص های مهم تمدن معاصر و از جمله
عوامل رشد توسعه اجتماعی و فرهنگ جوامع کنونی بحساب باده آورند. بسط هر جامعه ای
بایسته توسعه در انتظام آموزش و پرورش آن جامعه است. شناسائی عوامل مؤثر باب بهبود
پیشه این نظام پیدا کردن مناطق ضعف آن و ایجاد تغییرات مفید با توجه به نیازهای
اجتماع از ضروریات است. برخی از صاحبنظران دنیای امروز را دنیای مدیران آگاه می
دانند و بیرق تدبیر را در شمار یکی از پیچیده ترین رشته های علوم انسانی به حساب
می آورند. زیرا به استعانت مدیران توانمند و آگاه به اصول نظریه ها و سبک های مدیریت و
ازدیاد مهارتهای انسانی، اوراکی و فنی می استطاعت چهره سازمانها را دگرگون ساخت. از
بین مدیریتها، مدیریت آموزشی از دشوارترین، پر اهمیت ترین و احساساتی ترین انواع
مدیریت باب سازمانهای عمومی و دولتی است. باب واحدهای آموزشی به لحاظ اهداف پیچیده و
انبوه بسیط ، فعالیتهای متعدد و متنوع و روشهای اجرایی گوناگون ، مدیریت و
امامت تحصیلی جایگاه ویژه ای را به خود خاص داده است.
تدبیر تحصیلی در مدارس ، بین ثقل فعالیتهای گوناگون قرار گرفته
و به سمت آغاز منبع انرژی روانی ، شرایط مساعد انگیزشی را برای عوامل آموزشی و پرورشی
مدرسه، عوامل اداری و اجرایی و از همه مهمتر فراگیران هموار سازد.
ماندگاری و بقا، رشد و پویایی
واحدهای آموزشی در عصر ترکیدن دادهها و ان فبانگ جمعیت اتکال به محوریتی توانا و دانا دارد، رهیافت به
کمال و برتری با رهبری و هدایت سکانداران شایسته صورت خواهد گرفت.
2-1 بیان مسأله
تعیین و برگماری مدیران واحدهای آموزشی حرف توجه به نقش احساساتی و تحول
آفرینی که آنان بر عهده دارند،از اهمیت ویژه ای برخوردار است. باب واقع توفیق نظام
آموزشی به سمت تدبیر و دور اندیشی مدیران به سمت عنوان رهبران آموزشی بستگی دارد. البته
مساله انتخاب و انتصاب مدیران بر اصل ارباب ها و شایستگی ها، موضوع جدیدی
تلف و بدون ارتیاب در طول تاریخ آموزش و پرورش همواره یکی از دلمشغولی های متولیان
امر گزینش و انتخاب افراد صاحب اهلیت بوده و سعی در بکارگیری شایستگان باب این سمت
بوده است و اندازهگیری پیشین 91 ساله [2]
آن، آفت شناسی، جمع آوری نظرات
صاحبنظران دانشگاهی، مطالعات تطبیقی آموزش و تادیب کشورهای پرچمدار در این پژوهش
آرم از عنایت و توجه و اضطراب آمیز و حساسیت فوق العاده به آن در طول این سالیان
بوده است. از طرفی نیز نبود ابزاری که بتوان برپایه آن با حداقل خطا به تصمیم گیری
باب این بااهمیت پرداخت از نگرانیهای مسئولین می باشد.
در طول نیم قرن گذشته، اوضاع و تحولات اجتماعی، فرهنگی، دیپلماتیک و اقتصادی
آفاق آن چنان دست خوش استحاله و دگرگونی بوده است که به زحمت می توان شباهتی میان
ساختار روابط افراد در حال و گذشته پیدا کرد و صاحبنظران را بر آن داشت حرف عواملی
را که سبب چنین پیشرفتی شده است، مورد بررسی قرار دهند. و ابهت آن را در این
باره معلوم دارند، تا بتوانند علت عقب ماندگی کشورهای آفاق سوم را مشخص و معین
کنند.
اکثر با امعان نقطه نظرات کارشناسانه متخصصان و محققان معلوم می شود که
محققان و صاحبنظران بر این نکته اتفاق نظر دارند که مهمترین پول و دارایی هر
سازمانی، نیروهای متخصص و مدیران ارزنده و کارآمد آن می باشند. بطوریکه انبساط تعلیم
و تربیت، فن، تکنیک و مدیریت عوامل مهم رویش و بسط کشورها می داند. در عرصه
مشارکت، ترقی و پیشرفت تمام جامعه ای باب گرو نوع و چگونگی مشارکت افراد است که در
مدرسهها آن جامعه اجرا می شود. بنابراین از آنجائیکه مدیران واحدهای آموزشی، در
کیفیت اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت پرتره اساسی بر
تقبل دارند و برای اینکه از عهده ایفای این نقش برآیند، لازم است که حرف « ارزش ها
» ، « احاطه ها » ، « توانمندی ها » ، « خصوصیت ها » و « شایستگی ها » متناسب با این
تکلیف بزرگ و بویژه که رویکرد مدرسه محوری مسئولیت آنان را در این فرآیند دو
چندان می سازد برخوردار باشند.
مدیران باب واحدهای پرورش و متناسب با ویژگی هریک از دوره های تحصیلی وظایف
و کارکردهای گوناگونی را عهده صلابه هستند و انتظارات متعددی را باده باید برآورده
سازند. اجرا وظایف و اجابت کردن انتظارات جامعه نیازمند داشتن دانش، مهارت، صلاحیت و
آگاهی های مختلفی است. این سوژه خوشبختانه باب برنامه توسعه دولت در فصل اول به
روشنی تاویل و بر ارتقای استطاعت فنی و علمی مدیران تاکید می نمایند.
بطوریکه در فصل اول سند برنامه سوم بسط به اصلاح ساختار اداری و مدیریت
اداشده و ضمن بیان مشکلات مدیریت و مدیران جهت توسعة منبعها انسانی و تقویت مدیریت
سازمانها، تاید به ارتقای علمی و مهارتهای مورد نیاز مدیران دارد.
ایضاً بند « د » آیین نامة اجرایی مادة 150 قانون برنامة سوم توسعه نیز
تاکید حرف افزایش مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی مدیران سطوح مختلف باب آموزش و
تادیب نموده است.
از طرف دیگر با نگاهی به سمت سطح تحصیلات مدیران واحدهای آموزش ی برنامه ریزی به ارتقاء استطاعت فنی و
تفضیلی مدیران تاخت چندان می سازد
بطوریکه در حال حاضر از اندازه ( 76592) نفر
اسم واحد آموزشی در سه مقطع، اندازه 16 836 ( 98/21 درصد ) دارای مدرک تحصیلی دیپلم و کمتر
( اندازه 27962 ) ؛ ( 51/36 درصد) فوق تصدیق و تعداد 30523 ( 85/39 درصد ) لیسانس؛ فوق
لیسانس 1262 ( 65/1درصد)؛ دکترا تعداد
8 (01/0 درصد) هستند و مساله برازنده توجه اینکه از تعداد
کل مدیران واحدهای آموزشی تنها 5226 (78/6
درصد) مدیران دارای برگه تحصیلی مدیریت آموزشی هستند.