مقدمه
یکی از موضوعاتی که در ادبیات مالی و سرمایه گذاری مناسبت توجه گسترده
و جامع قرار گرفته است، مبحث قالب سرمایه می باشد. توسعه، رشد و تداوم فعالیت
هر شرکت مستلزم سرمایه گذاری است که باید از طریق تأمین منبعها مالی لازم تحقق
پذیرد. در مدیریت مالی از دو نوع منبع مالی نام برده باده شود، منابع مالی از داخل
اداره و منابع مالی خارج از اداره . دریافت وام از بانکها، منتشر سهام جدید و
خرید نسیه مواد و ماشین آلات، مثالهایی از تأمین منابع مالی مناسبت احتیاج از منابع
خارجی است.
استفاده از ذخایر، استهلاک داراییهائی ثابت، کاهش داراییهای روان و
فروش داراییهای ثابت اضافی و عدم تقسیم سود، مواردی از تأمین منابع مالی از داخل
موسسه است. تأمین منبعها مالی به تمام کدام از دو صورت بالا، هزینه ها و آثاری را
به دنبال خود دارد که موسسه را از دریافت تصمیم در مورد انتخاب هر کدام از منبعها تأمین
مالی لابد می نماید .
هرگاه خرج ها و آثار منفی تأمین منابع مالی مناسبت نیاز، از بازدهی
آخرین سرمایه گذاریها بیشتر باشد از پول گذاری مورد نظر صرف نظر خواهد شد.
تصمیمات مالی هر کارتل مخصوصاً جانب تأمین مالی شرکت از طریق بدهدی یا انتشار سهام
عادی باعث خواهد شد که ساختار سرمایه شرکت استحاله یابد و بر روی سودآوری و ریسک
سهام باب بازار تأثیر گذارد و قطعاً رمایه گذاران در اثنا ارزیابی شرکت در بازار
آن را مدنظر رسم خواهند داد. استفاده از نسبتهای بدهی یکی از راههای بررسی ساختار
پول شرکت و افراز و تحلیل چگونگی ارتباط ساختار سرمایه با سایر عوامل تأثیر
گذار حرف شرکت است .
باب این فصل با تعریف دقیق موضوع مناسبت بررسی و اهمیت پرداختن به آن،
فرضیات تحقیق را بیان کرده و کلیاتی از روش آزمون فرضیات یاد می گردد .
1-1-
تعریف موضوع و بیان مسأله
تئوری مدرن ساختار سرمایه حرف تئوری مشهور مودیلیانی و میلر (1958)
آغاز شد. تئوری ارائه شده از سوی مودیلیانی و میلر (MM) حرف این خواسته تکیه
داشت که اسم پایین چه شرایطی قالب بهینه سرمایه پدید می آید و اصولاً ساختار بهینه
پول چیست؟ از آن دوران به بعد پژوهشگران بسیاری فرضیه ارائه شده از سوی آنان را
به کوه طور تجربی مورد آزمون قرار داده و تئوری های جدیدی نیز مطرح نموده اند که تئوری
ترجیحی و تئوری مصالحه از آن جمله باده باشند .
قبل از فرضیه مودیلیانی و میلر (MM) چشمانداز سنتی حاکم
بود. این چشمانداز بر این تئوری استوار بود که می توان با استفاده از اهرم، ارزش
شرکت را ازدیاد داد. این نظریه پیشنهاد باده کند شرکت ها به سمت منظور کاهش هزینه سرمایه
خود اندازه بدهی های خویش را افزایش دهند. با این اسم با ازدیاد میزان بدهی ریسک نیز
افزایش یافته و باب نتیجه بازار ارج بهره بالاتری را برای بدهی ها مطالبه می نماید.
بنابران، بر مبنای این دیدگاه ساختار پول بهینه ای که هزینه سرمایه را حداقل
نماید، وجود دارد. (ونهورن 1986)[آهنگ گیری در مورد
چگونگی تأمین مالی نقش به سزایی باب استحاله ارزش شرکتها دارد و به عنوان چالشی برای
مدیران به سمت رقم می رود. یک تأمین مالی مطلوب ارزش شرکت را ازدیاد می دهد، بر
ارج مدیر می افزاید، سهامداران را خوشنود نموده و موجب ازدیاد اعتبار شرکت می
گردد.
از طرفی تأمین مالی ناپسند که سبب خروج جریانات خالص نقدی از شرکت
گردد، از ارزش شرکت کاسته و با نارضایتی سهامداران و افت اعتماد به سمت مدیر همراه
است و حتی ممکن است به ورشکستگی و آخر فعالیت شرکت کشیده گردد. چونی تأمینمالی
تأثیرمستقیمی برمیزان بدهیها و حقوق صاحبان سهام و باب آخر ساختار سرمایه شرکت
دارد.
یکنگاه خاص یا تدقیق دقیق به بازار پول مشخص خواهد کرد که آیا
شرکت برای تأمین سرمایه باید دست به منتشر سهام بزند یا اینکه باید از راه انتشار
اوراق قرضه و گرفتن وام ثانیه را تأمین کند. مدیران فرزانه، به طور معمول باب این
زمینه سعی نمی کنند تا پرسشهایی بسیار و عام مطرح سازند، بلکه همواره در پی آن هستند
تا از بهر مسائلی که در کارتل وجود دارد، همانند پرسشهایی که در پی می آید، پاسخهای
ظریف و درخور بیابند :
·
چنانچه این شرکت وام بگیرد، خالص بهره جویی مالیاتی چقدر خواهد شد؟
·
چه عوامل نابهنجاری می تواند ساختار پول مطلوب ثانیه شرکت را بر هم
بزند و آن را دچار بحرانهای مالی آهسته ؟ این آشفتگی، نابسامانی یا بحران مالی به سمت چه
قیمتی تمام خواهد شد؟
·
برای تأمین مالی کدام راه ارزانتر است ؟ ار قید اینسان راهی وجود دارد،
آیا اسارت و بندهایی بازهم در کار است؟
·
آیا صلاح در این است که شیوه تأمین مالی، حرف توجه به سمت سیاست کنونی
تقسیم سود کارتل بازشناخت شود؟ (برای مثال، اگر شرکت سیاست انشعاب سود سخاوتمندانه
داشته باشد، باب این صورت برای رفع نیاز مالی خود احیاناً مجبور می شود که اوراق
استقراض الا سهام عادی جدیدی منتشر کند؟ )
·
آیا هزینه منتشر اوراق بهادار مختلف، متفاوت است ؟ ( البته با توجه
به راه های گوناگونی که برای تأمین مالی بالا چهر شرکت قرار دارد). (میرز1984)
تصمیماتمربوط بهتأمین مالیباید به گونهای اتخاذ گردند که هماهنگ
با استراتژیهای سرمایه گذاری شرکت باشد، و نه بالعکس. بنابراین، در این تحقیق فرض
حرف این است که تصمیمات مرتبط به سرمایه گذاری اتخاذ گردیده است و اقلام طرف راست
بیلان مشخص و معین شده اند .
ازاینرو تنها تغییرات اقلام جانب چپ ترازنامه مورد بررسی قرار می
گیرند.