ورزیدگی در استدلال انتقادی نوشته لارن استارکی و ترجمه پسندیده پرنیان...
ین کتاب شامل بخشهای پایین است:
۱. آگاهی مسئله
درآغاز یاد میگیریم که بیآغازی اول در حل مسئله، شناسایی موقعیتی است که نیاز به راهحل دارد. گاهی ضمیر اول شخص جمع مسئله را بر اساس مشاهدات خودمان امتیاز میدهیم، اما بعضی وقتها دیگران در مقابل ما مسئلهای را میگذارند. ما باید اولویتبندی کنیم: آیا مسئله نیاز به توجه فوری دارد، الا میتوان به سمت مسئلهی دیگری پرداخت؟ ار بیش از یک مسئله یا مشکل داشتیم، کدامیک مسئله مهمتر از دیگران است و باید اول از تمام به سمت آن پرداخت؟
۲. تشریح مسئله
این بهر در ایضاح این موضوع است که چگونه مسئلههایی را تشخیص دهیم و از درگیری با آنها پرهیز کنیم که کاذب هستند و در واقع مسئلهی حقیقی نیستند. بعد از تعریفکردن مسئلهی واقعی، نوبت به گردآوری اطلاعات و بررسی ظریف مسئلهی کلان میرسد. مسئلهی کلان، مسئلهای است که شامل چند مسئلهی حقیر و کوچک است. ما نباید گول شاخ و صفحه مسئلهی بزرگ را بخوریم یا آنها را مسئلهی حقیقی بدانیم. نداشتن پیشفرض و مستقیما فکرکردن دربارهی موقعیتِ مسئلهخیز، میتواند به ما در این راستی استعانت کند.
۳. مشاهدهی هدفمند
باب این بخش یاد میگیریم که چگونه تصمیمگیری کارآمدتری داشته باشیم و با استعمال از مشاهدهی هدفمند، مسایل را حل کنیم. ما حرف افزایش آگاهی، تمرکزکردن، و کلنگری میتوانیم مشاهدات خویش را هدفمند کنیم. ما باید کلیت موقعیت مسئلهخیز را مشاهده کنیم، و خیر بخشهای کوچک و خردش را.
۴. سازماندهندههای تصویری و فوران ایدهها
ما در این بهر حرف نقشههای مفهومی و شبکهها و دیاگرامهای ون و جدولها و خلاصهنویسی انیس میشویم و ذکر میگیریم که چگونه از آنها استفاده کنیم و فکرمان را سامان دهیم تا به سمت حل مسئله برسیم. سازماندهندههای تصویری حاوی نوشته و پرتره است و با آنها میتوان اطلاعات زیادی را منظم و دستهبندی کرد. آنها میتوانند به سمت ما آرم دهند که چهچیزهایی را میدانیم و چهچیزهایی را باید بدانیم.
۵. تعیین آماج
اهدافی را که میخواهیم آنها را متحقق کنیم، باید در شکل جملههایی روشن و آشکارا تعریف کنیم. اهداف باید ویژه باشند، قابل اندازهگیری باشند، واقعگرایانه باشند، و دارای زمانبندی باشند. اگر اهداف واقعگرایانه نباشند، یا بس بزرگ باشند، امکانپذیر است تحققشان مشکل یا غیرممکن شود، و تا اگر تحققپذیر هم باشند، ممکن است باب طول جاده خسته شوید و قبل از اینکه متحقق شوند رهایشان کنید. از طرح بازشناخت هدف استفاده کنید تا مسیر تحقق اهدافتان را تشخیص دهید.
۶. عیبیابی
در این بهر یاد میگیریم که حرف بهعقببرگشتن و اندیشیدن دوباره، عیبیابی کنیم و مشکلاتی را که بر سر راهمان ایجاد شدهاند شناسایی کنیم و آنها را مد نظر قرار دهیم. ما همچنین دربارهی مشکلات قابل پیشبینی صحبت میکنیم، یعنی از مشکلاتی میگوییم که امکانپذیر است بر سر راه ما ایجاد شده و احیاناً سد راه ما شوند. نوع دیگر عیبیابی، مربوط به مسایلی است که خودشان مسئله نیستند اما موجب مسئلههای جدی میشوند. ما زمانی که حرف قید اینسان مسایلی روبهرو شدیم باید عیبیابی کنیم تا بتوانیم از ابراز آنها باب آینده جلوگیری کنیم.
۷. منابع دستیابی به اطلاعات
ما باب این بهر یاد میگیریم که چگونه اطلاعات صحیح و معتبری را گردآوری کنیم. اگر باید آهنگ بگیریم الا مسئلهای را حل کنیم و نمیدانیم که تصمیممان را بر چه اساسی براساس کنیم یا چه عواملی ناآشنا هستند و باید لحاظشان کنیم، نیاز خواهیم داشت که مشورت و رفراندم کنیم. مراجعی که میتوانند به ضمیر اول شخص جمع مشورت دهند، اینترنت و کتابخانه و کارشناسان هستند.
۸. برآورد صفت
ضمیر اول شخص جمع در این بهر یاد میگیریم که حقیقت چیزی است که میتوان درستیاش را ثابت کرد باب حالی این پیشه را نمیتوان دربارهی عقیده انجام داد. و یاد میگیریم که چهقدر مهم است بدانیم آیا اطلاعاتی که در انتخاب ماست، درست و عینی هستند یا اشتباه و سوگیر. ما برای اینکه به منبعی اتکا کنیم باید اعتبار نویسندهاش را امعان کنیم، باید چگونگی و سندیت منابع را ارزیابی کنیم و عقیدهی دیگران را دربارهی ثانیه اصل بدانیم. بویژه وقتی که از اینترنت استعمال کنیم، باید به این موضوع مهم توجه داشته باشیم. میدانیم که همه باقدرت هستند در اینترنت مطلب منتشر کنند و کاری کنند که نوشتههایشان به سمت نظر درست و مشروع بیاید.
۹. شگردهای اقناع کردن
این بخش بررسی میکند که شگردهای اقناعکردن چگونه در سخنرانیها و نوشتارها و تبلیغات مناسبت استعمال قرار میگیرد. سه نوع تدبیر اقناعکردن را بیان میکنیم که ارسطو آنها را توصیف کرده است: لوگوس یا دلیلآوری، پاتوس الا عاطفهمحوری، اتوس یا شخصیتمحوری. با اینکه ارسطو هزاران سال سابق این سه شگرد را مورد بحث کرد، اما هنوز هم که هنوز است ما از این شگردها یا استفاده میکنیم الا در سخنرانیها و نوشتارها و تبلیغات میبینیم. از این شگردها باب تبلیغات اقناعگر استفاده میشود حرف شما در خرید به کالا یا خدمات یک کارتل بهخصوص گرایش بیابید. وقتی فهمیدیم که این شگردها چگونه کار میکنند میتوانیم از تأثیراتشان بکاهیم یا اینکه از آنها به سمت نفع خودمان استفاده کنیم. ۱۰. لعب ارقام در این بهر یاد میگیریم که چگونه اعداد و ارقام میتوانند دروغ بگویند. همهی اعداد و ارقامی که ما میشنویم یا میخوانیم امکانپذیر است درست و باطنی نباشند؛ فرقی نمیکند که عمدا از آنها بد استفاده شده الا غفلتی چهره گرفته یا اینکه آنها به طور ناقصی ارائه شده باشند. این اِشکال میتواند باب مراحل مختلفی اتفاق بیفتد: باب درجه اول میتواند وقتی باشد که ما داریم اعداد را گردآوری میکنیم. ار اعداد را بهطور نادرستی گردآوری کنیم الا کسی گردآوری کند که جهتگیری داشته باشد، باید از این امر مطلع شویم. دومین مرحله زمانی است که اعداد را تجزیه الا تفسیر میکنیم. در این مرحله بازهم اگر شخصی یا گروهی سوگیری داشته باشد میتواند بهنحو تباهی اعداد را تفسیر و تحلیل کند. ما در این بهر ایضاً از پیمایشها، مطالعات همبستگی، و آمار حرف میزنیم.
۱۱. نقش عواطف باب تصمیمگیری
در این بهر از پرتره عواطف در روند تصمیمگیری سخن میرود. عواطف و موقعیتهای عاطفی حاوی سوگیریها و کلیشهها، فشار و استرس، و منیت و خودخواهی است. وقتی واکنش عاطفی سازماندهی شود و بهنحو شایسته و بایستهای استعمال شود، میتواند نقش کارآمدی باب تفکر انتقادی داشته باشد. هدف آن است که عواطفی را شناسایی کنیم که ممکن است تصمیمگیری ضمیر اول شخص جمع را زیر تاثیر خویش قرار میدهند. بنابراین باید مشخص کنیم که این عواطف چهوقت و کجا میتوانند وارد تصمیمگیری شوند و در حل مسئله مداخله کنند.
۱۲. استدلال قیاسی
در این بهر یاد میگیریم که برهان قیاسی استدلالی است مبتنی بر دو حقیقت یا تاخت گزاره. این گزارهها میتوانند رسم باشند، اصل باشند، یا امور کلی باشند. این دو گزاره ار حقیقت داشته باشند، نتیجهی استدلال بازهم حقیقت خواهد داشت. اما نتیجه هم باید بهطور منطقی اتخاد شود و نباید فراتر از فرضیاتِ دو عبارت برود. اگر نتیجه فراتر از فرضیات دو گزاره برود، نامعتبر خواهد بود.
۱۳. امکان خطا باب استدلال قیاسی
استدلالهایی که از نظر منطقی مشکل داشته باشند، مغالطه هستند؛ آنها نامعتبر اند. در این بخش چهار نوع از مغالطههای رایج را بررسی میکنیم: نشیب لغزنده (که باب آن گزارهها درست هستند اما در نتیجه بهنوعی اغراق شده است،مغالطهی دوراهی (که فقط دو راه پیش پا میگذارد در صورتی که راههای دیگری هم هست، برهان دوری (که فقط یک گزاره دارد، و نتیجه صرفا تکرار همان گزاره است، و ابهام (که زمانی رخنه میدهد که ضمیر اول شخص جمع دوبار از یک واژه و هر بار با معنای متفاوتی استفاده کنیم یا که از واژههای چندمعنایی استفاده کنیم و حرفمان را باب ابهام قرار دهیم
۱۴. برهان استقرایی
در این بخش ذکر میگیریم که چسان استدلال استقرایی را شناسایی کنیم و این برهان چه ساختمانی دارد. استقرا، از قضا جزئی به امر کلی جارو کردن است. ما از بهر اینکه حقیقت احتمالی پاداش را امتیاز دهیم باید به تجربیات قبلی و فهم عمومی مراجعه کنیم. تاخت نوع استدلال استقرایی داریم: مقایسهای (که تاخت چیز یا رویداد یا ایده را با دیگری مقایسه میکند تا شباهتهایشان را دریابد) و علی (که میخواهد علت یک اسم را مشخص کند.
۱۵. خطاهای امکانپذیر در برهان استقرایی
در این بخش یاد میگیریم که مغالطهی استقرایی دو عبارت دارد که از نتیجه پشتیبانی نمیکنند یا که پاداش حرف این دو گزاره همساز و هماهنگ نیست. چهار سنخ مغالطهی رایج در این زمینه وجود دارد: عمومیتدهی شتابزده (که شواهد و مدارک کافی جهت پشتیبانی از نتیجه را ندارد، مرغ و تخممرغ (که علت و معلول را بدون شواهد و مدارک کافی مشخص میکند علتشمردن اسم (که میپندارد برایاینکه یک رویدادی قبل از رویداد دیگری اتفاق اتفاده، پشت علت رویداد بعدی است و فرمولسازی (که نتیجه را تنها از بخشی از کلیت استحصال میکند
۱۶. روشهای منحرف کردن افکار
این بخش مربوط به سمت مغالطههای منطقیای است که ذهن را از مسئلهی حقیقی دور میکنند و حریف را در موقعیت دفاعی قرار میدهند. سه شگرد در اعوجاج اذهان بازار گرمی دارند: نعل وارونه (که حریف را به موضوع نامربوطی میکشاند تا وی را از موضوع اصلی چرخه کند پهلوانپنبه (که حرف ابداع کردن یک گزینهی ضعیفتر و شکنندهتر، ذهن را از موضوع حقیقی دور میکند و حملهی خصوصی (که به جای پرداختن به موضوع، حریف را مورد حمله قرار میدهد.
۱۷. حکم خصوصی
قضاوت شخصی، تصمیمهای درونی و بحثبرانگیزی هستند که چهار ویژگی دارند: مسئلهها از ابهت بالایی برخوردار هستند، دادهها مورد نیاز یا ناقص هستند الا مبهم، افراد دیگر با این تصمیمها مخالف هستند، و گاهی ارزشهای متضادی درگیر این قضاوتها میشود. ضروری است که زمان بگذاریم و اندازه خطر و پیآمدهای قضاوتهای احتمالی را ارزیابی کنیم.
۱۸. توضیح یا استدلال؟
توضیح از دو بهر تشکیل میشود: توضیحگیر (چیزی است که باید دربارهاش توضیح داده شود و توضیحگر (چیزی است که چیز دیگری را ایضاح میدهد توضیح نیک توضیحی است که اطلاعات جدیدی میدهد، موضوعش بهعنوان یک حقیقت مناسبت پذیرش قرار گفته، به سمت موضوع مورد بحث مربوط میشود؛ و زمانی یک ایضاح را اجابت میکنیم که بتواند مسئله یا مشکل را برطرف کند. توضیح، جواب سوالِ «چرا؟» را میدهد. استدلال اما برای نتیجهای بلد میآورد و بینات ارائه میکند، و ممکن است یا عقیده باشد و یا قضاوتی ارزشی. توضیح اما هیچ کدامیک از اینها نیست.