» :: تذکره افسانه زندگی تلخ من با پایان خوش
قسمتی از متن این کتاب امروز
روزپاییزی بود هوا بارد شده حیات صبح با هوای سردی که به صورتم خورد از خواب
بیدار شدم به سمت جز مامان بزرگو داداشم کسی خونه نبو رفتم آشپزخونه دیدم
دارن صبحونه میخورن … را مشاهده کردید.