» :: کتاب کی خسرو
کیخسرو سومین افسانه آرش حجازی است، دو رمان آخری او، اندوه ماه و شاهدخت
سرزمین ابدیت با آبادی واحد زمان ( فاصله از هم منتشر شدند و اینک کیخسرو که شش سال
پشت از شاهدخت منتشر میشود، در آمیزهای از واقعیت و افسانه، تعیش و مرگ،
عشق و نفرت، وجه دیگری از این نویسنده را به ارائه میگذارد.
جنگیدن حرف دشمنی که از او نفرت داری آسان است، سخت، تذکره با آنانی است که
دوستشان داری. اینجاست که شجاعت معنا مییابد.
آدورا گمان میکند دیگر همهچیز تمام شده، شوهرش بیست سال سابق مرده، پسرش
ارجمند شده و از پیشش رفته و اکنون فقط دو دلخوشی در زندگیاش دارد: کارش در
انتشارات و تز دکترایش دربارهٔ اسطورهٔ کیخسرو. اما ابداً چنین در اشتباه
نبودهاست. درست موقعی که فکر میکند همهچیز را دربارهٔ کیخسرو میداند،
کتابچهٔ عجیبی به دستش میرسد که قید دانستههایش را دربارهٔ این امپراطور عارف
و پررازورمز که در دائرهالمعارف ایرانی به «شاه زنده» مشهور است، به چالش میکشد.
اما نمیتواند در تز دکترایش از این یافتههای اخیر استفاده کند، برایچه که
نویسندهٔ جزوه هیچ اشارهای به هیچ مرجعی در نوشتههایش نکردهاست. از بهر
همین، آدورا جستجوی بزرگش را برای یافتن نویسندهٔ گمنام این کتاب ابتدا
میکند حرف مستقیماً مستندات ادعاهای نویسنده را از از خویش او بپرسد.
جستجویی که به مربوط به سفر دراز و حیرتآور در زمان و مکان ختم میشود که تمام
باورهای قبلی آدورا را به چالش میکشد.