سخنانی از ماریوبوتا باب ایران:
اولین تلاش خود در طراحی و کار روی پروژه؛ فهم موضوع است درمثل وقتی موضوع؛ موزه باشد اول از خودم میپرسم: «موزه امروز چیست؟» برای من پایافزار نهادی است با جبلت معنوی نیرومند.
مردم به پایافزار میروند تا در آن از هنرمندان و رد هنری استفهام کنند. بنابراین مسأله معنویت باب آن مطرح است معنویتی که در پس شکلهای زیبایی شناسی است. باب
حقیقت در پشت این شکلهای زیبایی شناسی یک تنش اخلاقی است که باید منتقل شود. برای من موزه امروز همان عملکرد کلیسای جامع باستان را دارد البته به عنوان کلیسای جامع غیر مذهبی جهان معاصر ...
قید اینسان باز اندیشی در اندر موزه دو پهلوان را ایجاد میکند قهرمان اول بازدید کننده است و دومی ایز هنری که باید در موزه به سخن در آید پس خود هم فضا را با این دیدگاه به دو دوران انشعاب میکنم:
1) فضایی که بازدید کننده باب ثانیه حرکت میکند.
2) فضای ملایمی که ایز هنری در آن رسم میگیرد. (و در ثانیه نباید اثر هنری اسم پایین تأثیر معماری قرار گیرد.)
در مرحله بعدی در حالی که هنوز هیچ خطی نکشیدهام سعی میکنم در خویش محل سئوال را جستجو کنم. زمین و وضعیت ثانیه به سمت خوبی به ما پتواز میدهند. من از زمین میپرسم که دوست دارد چه بشود؟ پشت از ثانیه رابطه با زمین برای من مفهوم پیدا میکند نه شکل معماری. و آنچه که از بهر خود مهم است رابطه و پیوند معماری با محیط است نه شکل معماری.
1ـ تعریف موزه:
حرف کنون هیچ تعریف فرضیه جامعی برای این که مشخص کند موزه چسان مکانی است ابراز نگردیده است، البته این بدان معنا تلف که هیچ درک صحیحی از اینکه موزه چیست بود نداشته باشد