عصر اطلاعات : اقتصاد، اجتماع و فرهنگ، مانوئل کاستلز؛ ترجمه یکتا علیقلیان، افشین خاکباز، حسن چاوشیان؛ ویراستار ارشد علی پایا
نشر: تهران، انتشارات طرح نو، 1380
جلد اول : بروز جامعه کانال ای، جلد دوم : قدرت هویت، جلد سوم: پایان هزاره
سه گانه مانوئل کاستلز آلبوم ای پر حجم از تجزیه و تطبیق های او در خصوص تحولات اجتماعی در مقیاس جهانی است که به تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پرداخته است. او استاد اسپانیایی الاصل رشته جامعه شناسی و برنامه ریزی باب دانشگاه برکلی کالیفرنیا است که تحولات و پدیدارهای عصر حاضر باب ابعاد مختلف، نظر او را جلب کرده و او را به کنکاش و تحلیل در این عرصه واداشته است. «عصر اطلاعات» مناسبت پذیرایی بسیار واقع شد و تاکنون به بیش از 10 زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
تذکره حرف یادداشتی از ویراستار ارشد (علی پایا) آغاز می شود و سپس به مقدمه نویسنده با عنوان «شبکه و فرد» می پردازد. هریک از مجلدات این آلبوم گسترده بای یک مقدمه و یک مؤخره دوست است. ادیب با سرآغاز ای که بر نخستین جلد نگاشته تصویری کلی از طرحی که در ذهن داشته به خواننده ارائه داده و در نتیجه گیری کلی مجموعه در پایان سومین مجلد کوشیده تا جریانهای متنوع را که در بخش های مختلف تألیف خود معرفی کرده، به وحدت رساند. عناوین فصول هفت گانه کتاب عبارتند از : 1. اغتشاش تکنولوژی اطلاعات 2. صرفهجویی اطلاعاتی و روند جهانی شدن 3. بنگاه شبکه ای: فرهنگ، نهادها و سازمان های اقتصاد اطلاعاتی 3. دگرگونی کار و اشتغال : کارکنان شبکه ها، بیکاران و کارکنان پاره وقت 4. فرهنگ مجاز واقعی: یکپارچگی ارتباطات الکترونیک، پایان عصر مخاطبان گسترده و ظهور شبکه های تعاملی 6. فضای جریان ها 7.مرز ابدیت : زمان بی زمان.
در امتداد به سمت ارائه گزارشی از ابتدای کتاب تا پایان فصل دوم خواهیم پرداخت.
علی پایا در یادداشت خود در ابتدای کتاب سعی در بیان جوهره و خلاصه ای از هر سه اسم کتاب دارد. او مهمترین تحولات جهانی را که کاستلز به آنها پرداخته است و باب مسیر تجزیه خود به کار گرفته است را اینچنین بر می شمارد: انقلاب تازه علمی و تکنولوژیک (تکنولوژی اطلاعات و دانش ژنتیک)؛ سقوط کمونیسم و پایان یافتن دوران جنگ سرد؛ تجدید ساختار سرمایه داری؛ فرایند جهانی شدن و ظهور قطبهای تازه اقتصادی؛ رشد جنبش های ملی گرایانه و بحران در حاکمیت دولت های ملی؛ قوت گیری نهضت احقاق حقوق زنان(فمینیسم) و بروز بحران در نهاد پدرسالاری؛ توجه گسترده به اهمیت حفاظت از زیست بومهای طبیعی؛ بازگشت به دیدگاه های معنوی و دینی در قالب رویکردهای بنیادگرایانه؛ رشد مافیای اقتصادی در تراز جهانی؛ و توجه به نقش فرهنگ های بومی و نقش نهادهای مدنی و متکی به مشارکت شهروندان در سطوح ملی و بین المللی.
بنابر گزارش ویراستار، کاستلز اسم نخست را به «جامعه کانال ای» اختصاص داده و آن را یکی از ویژگی های سرمایه داری متکی به اطلاعات برشمرده است. «انقلاب اطلاعات» که ظهور جامعه کانال ایا را امکان ساخته است، «تجدید ساختار سرمایه داری و اقتصاد متمرکز» با هدف غلبه بر تعارضهای درونی این دو نظام و «نهضت های فرهنگی»، هرسه به ظهور «جامعه شبکه ای» کمک کرده است. ویژگی های اصلی اجتماع کانال ای عبارتند از : 1. اقتصاد اطلاعاتی 2. اقتصاد جهانی 3.فعالیتهای اقتصادی شبکه ای 4. تحول در نحوه انجام کار و در ساختار اشتغال 5. ظهور قطبهای متقابل 6. فرهنگ واقعیت مجازی 7. سیاست بربال رسانه 8. زمان بی زمان و فضای جریانها.
سرمایه داری با خصوصیات یاد شده با آنچه باب در عصر تمدن صنعتی ظهور یافته بود تفاوت دارد. سرمایه داری عصر فرا- صنعتی مبتنی بر منطق «شبکه» است که حد و مربوط به مرز نمی شناسد و از تساهل برخوردار است. هرشبکه از شماری نقاط التصاق یا گره، مشابه سیناپسهای سلسله اعصاب تشکیل یافته است که پول در میان آنها جریان یافته و کنترل شبکه از این طریق اعمال می شود. حضور این پدیدار در صحنه جهانی، عالم را به سمت تاخت قطب کلی، اعضای شبکه و محرومان از عضویت در شبکه تقسیم می کند. در حالی که گروه دوم به تدریج در مسیر نابودی و انقراض رجیم باده شوند، هرچند که در این مسیر احیاناً به حرکاتی تند و خشن برای جلوگیری از فنا توسل می جویند، گروه نخست به صاحبان قدرت و کنترل کنندگان واقعی نظم امور بدل می گردند.
بعضی از جنبه های حاصل منطق شبکه چنینند: ریخت شناسی صور اجتماعی و معماری ساختار شبکه که به گونه ای سیال دایماً و دمادم در حال تطور است. نیروی انسانی موجود در شبکه تنهایی آشکار می کند و به صورت هویت های سیال و متغیر در می آیند. بخش ها و مناطق صاحب اهمیت و افراد واجد پیوندهای استراتژیک با شبکه، فعال باده شوند و بخش های اقل اهمیت و افراد فاقد پیوند از فعالیت باز می مانند. احتمالا مهمترین خصلت درونی کانال ایجاد شرایطی است که امور تک هویتی در آن، دارای هویت های دوگانه و متناقض نما (پارادوکسیکال) می گردند. به سمت عنوان مثال اندر جامعه شبکه ای، دولت های ملی که در شرایط متعارف نماینده اراده و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی هستند، از یک سو چنان تضعیف می شوند که قادر به مدیریت اطلاعات و یا سرمایه درون مرزهای خود نخواهند بود و از سوی دیگر چنان اهمیت می یابند که می توانند بحران ها بزرگ قومی و نژادی پدید آورند. بر این اساس برای تمشیت امور اجتماع شبکه ایا می بایست از مدلهای تازه دموکراسی و مشارکت در سطوح بین المللی بهرگیری کرد. این قضا بدلیل تأثیرات پیچیده و انبوه ارزشها، مقولات معرفتی، شبکه های معنایی محلی و بومی، امری به سمت غایت دشوار است که هنوز چارچوب های نظری آن با دقت در خور مشخص نیست.
ویراستار ارجمند باب ادامه با ارائه گزارشی گذرا از هریک از مجلدات، به دو جنبه نظری کتاب که احیاناً مورد توجه خوانندگان ایرانی این اثر واقع می شود، اشاره می کند. وی استدلال اصلی کاستلز را پیدایش نظام سرمایه داری براساس حرف جامعه شبکه ای می داند که تار و پود آن را اطلاعات و نظام ارتباطات الکترونیک تشکیل می دهد. به اعتقاد کاستلز پول از این طریق به نقطه اوج خویش رسیده و بر سرمایه داران نیز حکومت می کند. در این تقابل میان فرد و شبکه، به سمت استثنای یک گروه قلیل از نخبگان، دیگران کنترل خود را بر تعیش خویش و محیط اطراف از دست داده اند و یا به سرعت درحال از دست دادن هستند. کاستلز باب امتداد ظهور مقاومت های اجتماعی در برابر این ساختار شبکه ای سرمایه داری را پیش بینی می کند و هویت این مقاومت ها را در هیأت جمع های دینی، فرهنگی، ملی، قومی و محلی، به طور کلی در سه مقوله جای می دهد: «هویت مشروعیت بخش»، «هویت مقاومت»، هویت برنامه ای». ویراستار محترم با توضیحی اجمالی از هریک از این سه مقوله هویت، باب پست تطبیق آن با جامعه ایران به متفاوت بودن شرایط جامعه ایران از هریک از این سه مقوله و نزدیک بودن آن به هویتی تلفیقی از «هویت مشروعیت بخش» و «مقاومت» اشاره می کند.
راقم این یادداشت یکی از محدودیتهای تجزیه های جامعه شناسانه را مطلق گرایی می داند که منجر به نقض تحلیل و یا جبر اجتماعی و یا یأی و ناامیدی می شود. از نظر او کاستلز از آنجا که جا اختصاصی ای برای «خاصه های ناگهان ظاهرشونده» قایل است و اساساً منطق شبکه را نامتعین می داند، به این محدودیت گرفتار نشده است.
ویراستار ارجمند در ادامه به سمت جایگاه روشنفکران در هندسه ترسیمی کاستلز می پردازد و اینکه وظیفه روشنفکری کاستن سلطه های خردکننده درون شبکه و تعدیل شرایط جوامع شبکه ای است و این مهم با «توزیع معرفت» محقق می شود.
در اواخر هزاره دوم میلادی، چند رویداد، دیده انداز مدنی زندگی انسان را دگرگون ساخت؛ انقلاب تکنولوژی اطلاعات که در خدمت شکل دهی مجدد بنیان مادی جامعه است. اقتصادهای تمام جهان با هندسه ایا نوین به یکدیگر مرتبط شده اند و شکل جدیدی از روابط میان اقتصاد، دولت و ملت را ایجاد نموده اند. از جمله این پدیده های تازه قدرت گرفتن پول در نظام شبکه ای اقتصاد است که بر نیروی کار غلبه داشته و موجب تجدید ساختار اشتغال، تضعیف نفوذ جنبش کارگری، مشارکت زنان در بازار کار، دخالت دولت برای آزادسازی گزینشی بازارها، افزایش رقابت اقتصادی جهانی گردیده است. ساختار تازه انتظام سرمایه داری تنها قدرت های فعال اقتصادی را به رسمیت می شناسد و این تهدید برای دیگران وجود دارد که از نظر منطق سیستمی غیرضروری محسوب شوند. همزمان پرکاری های جنایتکارانه سازمان های شبه مافیایی در گوشه و کنار آفاق جهانی و اطلاعاتی شده اند و ابزار لازم برای تحریک بیش از حد فعالیت ذهنی و هوس های ممنوع و هر نوع تجارت غیرقانونی را فراهم ساخته اند. علاوه براین سیستم ارتباطی نوینی که به زبانی جهانی و دیجیتال سخن می گوید تولید و پخش کلمات، صداها و تصاویر فرهنگ ما را جهانی ساخته و آنها را حرف سلیقه ها و هویتهای افراد تطبیق داده است. روابط میان زنان، مردان و کودکان و بنابراین خانواده، جنسیت و شخصیت دستخوش بازبینی بنیادین شده اند. توجه به محیط تعیش دلربایی های سیاسی پیدا کرده است. انتظام های سیاسی دچار بحران مشروعیت گردیده اند. در جهانی اینچنین آدم حول آسه هویتهای بنیادین از قبیل هویتهای دینی، قومی، سرزمینی و ملی گرد هم می آیند. باب این سالها بنیادگرایی مسیحی، اسلامی، یهودی، هندو و تا بودایی قدرتمندترین نیروی امنیت فردی و بسیج عمومی به شمار می آید. در قید اینسان دنیایی که ساختارزدایی گسترده سازمانها، مشروعیت زدایی نهادها، صبغه باختن جنبشهای اجتماعی بزرگ و تجلیات فرهنگی گذرا ویژگی اصلی آن است، هویت به اصلی ترین و گاه به تنها سرچشمه معنا تبدیل می شود. این در حالی است که عملکرد کانال جهانی رویکردی ابزاری داشته و این امر باعث تقابل میان ابزار و مراد می گردد.
این کتاب باب اساس ترویج اندیشه های مروج نابودی و ویرانی با اندیشه های پوچ انگاری نیست. بلکه به ارزش هویت اعتقاد داشته و معتقد است از مسیر خردورزی بدون گرفتار آمدن در گرداب آرمانشهر و چنگال بنیادگرایی می استطاعت به چشم اندازی مثبت رسید.
تحولات عصر حاضر بیش از همه بدهکار انقلاب تکتنولوژی اطلاعات است. تأثیر و تأثر تکنولوژی و اجتماع یک فرایند یکطرفه و یا دو طرفه تلف بلکه به مجموعه ای از عوامل وابسته است. پیشین این اغتشاش تکنولوژیک به پاگرفتن صنعت الکترونیک در دهه های 1940 تا 1960 بازگشت می کند اما زادگاه این انقلاب دهه 1970 و از دره سیلیکن بود که با تأکید بر ابزارهای فردی، تعامل و شبکه سازی همراه بود. اما این اتفاق به انقلابی کشیده شد که دامنه تحولات ثانیه از کنترل خارج و به نتایج ناخواسته منجر شد. به سمت عنوان مثال ایده اینترنت نخستین بار باب برنامه ای در دهه 1960 توسط سازمان پروژه های تحقیقاتی پیشرفته وزارت دفاع امریکا مطرح شد تا در صورت بروز جنگ هسته ای، شوروی نتواند مخابرات امریکا را اشغال یا نابود کند. برایچه که این شبکه که ابتدا ARPANET نامیده شد از هیچ مرکزی برازنده بازدید نبوده و از هزاران شبکه مستقل تشکیل شده است.
خیر تکنولوژی سرنوشت جامعه را تعیین باده کند و نه جامعه سرنوشت تکنولوژی را اما تکنولوژی می توان ظرفیت تکامل تاریخی جامعه را فراهم سازد و همچنین تصمیمات جامعه در فراز و نشیب تکنولوژی مؤثر است. به عنوان مثال ارض چین پرچمدار اختراعات و ابداعات صنعتی در جهان بود اما بدلیل سیاست انزوا، صنعتی شدن او به تأخیر افتاد و نتوانست بر اروپا گوی سبقت را برباید. از تمام دلایل اعوجاج تاریخی چین می توان به فرهنگ رابطه هماهنگ انسان و طبیعت در چین اشاره کرد که با روح تکنولوژی مدرن در تضاد بود. همچنین سیاست ساختارگرایانه دولت آژنگ مبنی بر حفظ وضع حاضر و اصرار بر ایجاد نظم و آرامش منجر به توقف توسعه تکنولوژی گردید چرا که آن را بر خلاف منافع طبقه دیوانسالار می پنداشتند و اینچنین مسیر تکنولوژی را که قرن ها روبه گسترش بود به بن بست کشاندند.
ازاینرو پرتره دولت از طریق ایجاد محدودیت، آزادسازی یا هدایت نوآوریها ی تکنولوژیک عاملی تعیین کننده در کل فرایند تکنولوژی است. این قضا در مناسبت انقلاب تکنولوژیک عصر حاضر نیز صادق است. s نیست که اغتشاش تکنولوژیک در دوران تاریخی تجدید ساختار جهانی سرمایه داری آغاز شده و گسترش یافته است. به این اعتبار اجتماع نوینی که از دل این جریان پدیدار می شود هم سرمایه داری است و هم متکی به اطلاعات، و در عین حال در کشورهای مختلف دارای تفاوتهای تاریخی چشمگیری است که به تاریخ، فرهنگ، نهادها، و رابطه خاص آنها با سرمایه داری جهانی و تکنولوژی اطلاعات بستگی دارد.
انقلاب فنآوری اطلاعات ابزاری موثر باب اجرای فرایند بنیادین تجدید ساختار نظام سرمایه داری از دهه 1980 به بعد بوده ا ست. نظام بدیل سازماندهی مدنی موجود، دولت ریاست است که در تجدید ساختار خود (پرسترویکا) در معرض خطر فروپاشی قرار گرفت چرا که از جذب و بهره گیری از اطلاعات گرایی نهفته در تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی ناتوان بود.
در تجزیه دینامیک اجتماعی، تفکیک آشکار شیوه های تولید (سرمایه داری، دولت سالاری) و شیوه های توسعه ( صنعت گرایی و اطلاعات گرایی) ضروری است. جوامع پیرامون فرایندهای انسانی ای سازمان یافته اند که ساختار آنها را روابط «تولید، تجربه و قدرت» بازشناخت می کند. محصول فرایند پدیدآوری به دو صورت باب اجتماع مورد استفاده قرار می گیرد: مصرف و مازاد. سرمایه داری به سمت به حداکثر حمل کردن سود – یعنی افزایش اندازه تولید مازاد- گرایش دارد و دولت ریاست به سوی به حداکثر رساندن قدرت، یعنی افزایش توانایی نظامی و ایدئولوژیک دستگاه سیاسی برای تحمیل اهداف خود بر تعداد بیشتری از افراد و گسترش این نفوذ به اعماق آگاهی آنها گرایش دارد.
انتساب بین تولید و مازاد توسط برخه وری تعیین می گردد که خود تابعی است از کاربرد «ابزار تولید» از طریق کاربرد انرژی و دانش، «نیروی انسانی» و «منابع». بنابراین شیوه های بسط عبارتند از تمهیدات تکنولوژیک که نیروی کار، به منظور تولید محصول، از طریق آن بر روی مواد عمل می کند و در نهایت روی و کیفیت مازاد را معین می سازد. هرشیوه پدیدآوری میانجیگری عنصری تعریف می شود که در افزایش بهره وری در فرایند تولید نقش بنیادینی دارد. از این روی در توسعه اطلاعات، فرایند تولید بر دانش و پردازش استوار است. پردازش اطلاعات بر چرخه متقابل میان «تکنولوژی» و «اطلاعات» تأکید دارد. فنآوری و روابط فنی تولید در تمامی روابط و ساختارهای اجتماعی منتشر شده و بدین ترتیب باب تجربه و قدرت نیز نفوذ می کند و آن را دگرگون می سازد و اینچنین کل قلمرو رفتار اجتماعی را در بر می گیرد. بدین ترتیب باید منتظر ظهور شکلهای نوین تاریخیِ تعامل اجتماعی، کنترل مدنی و دگرگونی مدنی باشیم.
بود جامعه حرف محور ارتباط میان شیوه های تولید و شیوه های توسعه واقع گردیده است. نقش آفرینان اجتماعی، امروزه در پی تغییر و استحاله در تجدید ساختار سرمایه داری در پارادایم فنآوری اطلاعات هستند که این فرایند از دهه 1980 آغاز گردیده و باعث شده است که ما بتوانیم نظام تکنولوژیک-اقتصادی جدید را سرمایه داری اطلاعاتی بنامیم. الگو کینزی رشد سرمایه داری که تقریباً به سمت مدت سه دهه پس از جنگ جهانی دوم رونق داشت، در اوایل دهه 1970 با بحران افسارگسیخته تورم، با دیوار محدودیتهای ذاتی خود برخورد کرد. دولتها و شرکتها در اواسط دهه 1990 به آزادسازی، خصوصی سازی و برچیدن قرارداد اجتماعی میان نیروی کار و سرمایه که زیربنای مدل رشد سابق حیات اقدام ورزیدند. در این راستی چهار هدف را دنبال می کردند: تعمیق منطق سرمایه داری کسب استفاده در ارتباط کار و سرمایه، افزایش بهره وری نیروی کار و سرمایه، توزیع و بازارها و استفاده از فرصتها در بهترین شرایط کسب منفعت و هدایت حمایت دولت به سمت افزایش بهره وری و قدرت رقابت اقتصادهای ملی که غالباً به قیمت از میان رفتن قوانین حمایت اجتماعی و منافع عمومی تمام می شود.
در حالی که تجدید ساختار پول داری و گسترش اطلاعات گرایی در قاعده جهانی فرایندهای جدایی ناپذیر بودند، جوامع مختلف براساس ویژگی تاریخ، فرهنگ و نهادهای خود نسبت به این فرایند کنشها-واکنشهای متفاوتی داشتند. بنابراین به نظر می رسد نام بردن از یک جامعه اطلاعاتی که تلویحاً به معنای همگونی جهانی شکلهای مدنی همه بخشهای انتظام نوین است چندان مناسب نباشد.
تکنولوژیهای نوین اطلاعات، اقصی نقاط عالم را در کانال های جهانی از ابزارها به یکدیگر اتصال می دهند. حرف این همه ویژگی آشکار این تحول اجتماعی، ساماندهی کنش و سیاست اجتماعی پیرامون هویتهای اصیل است که دارای پیشینه و ریشه در تاریخ و جغرافیا دارند. آرزو از ماهیت فرایندی است که یک کنشگر اجتماعی خود را به وسیله آن می شناسد که عمدتاً بر مبنای خصائص فرهنگی پدید می آید. به عنوان مثال عبور از تکنولوژیهای مکانیکی به سمت تکنولوژیهای اطلاعاتی و پیدایش پیوندهای کنترل ناپذیر، موجب بحران هویت «فردگرایانه غربی» شده است. با وجود این در شرق نیز به رغم ادراک قوی تر هویت عمومی و و ابستگی سنتی و فرهنگی فرد به خانواده، جستجو برای هویت و معنویت جدید در جریان است. به سمت نظر باده رسد ظهور بنیاد گرایی دینی نیز به یک روند جهانی و بحرانیِ نهادی مرتبط باشد. دارا ابهت است که بنیادگرایی، چه اسلامی و چه مسیحی، در لحظه ای تاریخی در سرتاسر جهان گسترش یافته و خواهد یافت که شبکه های جهانی ثروت و قدرت، نقاط کانونی و افراد صاحب مکنت را به یکدیگر مرتبط ساخته و در همان حال، بخشهای بزرگی از جوامع، مناطق و حتی کشورها را از هم گسسته و طرد کرده است. در این صورت با توسعه ساختار جدید، آن به لحظه پهنه بر کسانیکه در شبکه جهانی حضور ندارند تنگ تر شده و زمینه برای تعریف مجدد معیارهای ارزش و معنا پدید خواهد آمد.
فصل آغاز
انقلاب تکنولوژی اطلاعات
کدام انقلاب؟
انقلاب تکنولوژی دادهها دست کم به سمت اندازه انقلاب صنعتی قرن هجدهم یک رویداد تاریخی عمده است که یک الگوی گسستگی را در بنیان مادی اقتصادی، جامعه و فرهنگ القا می کند. هسته دگرگونی که ضمیر اول شخص جمع در اغتشاش کنونی تجربه می کنیم، به تکنولوژی های پردازش اطلاعات و ارتباطات اشاره دارد. ویژگی بارز انقلاب تکنولوژیک کنونی خیر محوریت اندیشه و اطلاعات، بلکه کاربرد این دانش و اطلاعات در تولید دانش و وسایل پردازش- انتقال اطلاعات در یک چرخه بازخورد فزاینده میان نوآوری و کاربردهای نوآوری است. تناوب باز خورد آشکار عرضه تکنولوژی جدید، کاربرد و گسترش آن به قلمروهای جدید، در الگوی تکنولوژیک جدید بسیار سریعتر می شود تا آنجا که فرایندهای اجتماعی ایجاد و کاربرد ماهرانه نمادها (فرهنگ جامعه) و ظرفیت تولید و توزیع کالا و خدمات (نیروهای مولد) رابطه ای نزدیک برقرار می شود. از بهر نخستین بار در تاریخ، ذهن انسان یک نیروی صفت مستقیم است، نه صرفاً یکی از عوامل تعیین کننده در نظام تولید. از این رو، کامپیوترها، سیستمهای ارتباطی و کشف رمز و پروگرام ریزی ژنشناسی همگی تقویت کننده و امتداد ذهن انسان هستند. این که چاه و چگونه می اندیشیم، باب کالاها، خدمات، برونداد مادی و معنوی تجلی می یابد.
خصیصه دیگر انقلاب تکنولوژی اطلاعات در تشبیه با اغتشاش صنعتی، سرعت برق آسای گسترش آن در جهان است. اغتشاش صنعتی به حقیقت بعد از دو قرن از ظهور خود، از مهد خود در سواحل اروپای غربی به بیشتر نقاط جهان گسترش یافت اما تکنولوژیهای جدید اطلاعاتی با سرعت برق و در کمتر از دو دهه – از 19970 تا 1990- در تمام آفاق گسترش یافتند.
از بهر ادراک اهمیت انقلاب تکنولوژی اطلاعات باید دانست که دست کم دو انقلاب صنعتی وجود داشته است: انقلاب اول که در ثلث آخر قرن 18 با تکنلوژی های جدید مانند ماشین بخار و.. آغاز شد؛ اغتشاش دوم در صد واحد زمان ( بعد که با اختراع برق، صنعت شیمی، آغاز تکنولوژیهای ارتباطی (تلگراف و تلفن) همراه بود. با انقلاب صنعتی بود که غرب می توانست خود را بر دیگران برتر شمارد؛ هیچ چیز در تاریخ فرهنگی، علمی، سیاسی یا نظامی جهان حرف پیش از انقلاب صنعتی نمی توانست این برتری باختر را توضیح دهد. فرهنگ چین باب بهر اعظم تاریخ پیش از رنسانس، فرهنگی بسیار برتر بود؛ تمدن اسلامی بر بیشتر نقاط مدیترانه چیرگی داشت و تأثیر بسزا در آفریقا و آسیا در سراسر عصر جدید بر جای گذاشت. مبداء اغتشاش صنعتی آغاز در نیمه دوم قرن هجدهم بریتانیا بود و آلمان و آمریکا، مرکز ثقل انقلاب صنعتی دوم را تشکیل می داد. آسه و شاخصه حقیقی انقلاب صنعتی، «انرژی» بوده است؛ انقلاب اول بر محور «ماشین بخار» و انقلاب دوم بر محور «برق» صورت گرفت و دیگر اختراعات نیز بر پایه ایندو تحقق یافت و کانون همه فرایندها قرار گرفت و نیروی لازم برای تولید، توزیع و انتقال انرژی واقع شد.
تسلسل تاریخی انقلاب تکنولوژی اطلاعات
طی تذکره جهانی دوم و پشت از آن بود که پیشرفتهای تکنولوژیک عمده در اکترونیک رخ داد: اولین کامپیوتر قابل برنامه ریزی و ترانزیستور که منشأ میکروالکترونیک و هسته حقیقی انقلاب تکنولوژی اطلاعات قرن بیستم بود. اما در دهه 1970 حیات که این تکنولوژی در سطحی گسترده و حرف شتابی بالا توسعه یافت. سه عرصه مهم تکنولوژی را باده توان «میکروالکترونیک، کامپیوترو مخابرات» دانست.
نویسنده در ادامه به عرضه تاریخچه تفصیلی از اختراع ترانزیستور، تراشه و پروسسور می پردازد.
باب نهایت اولین کامپیوتر در واحد زمان ( 1946 در فیلادلفیا ساخته شد. میکروالکترونیک حرف قرار ادا کردن کامیپیوتر روی یک تراشه، جهان الکترونیک را دگرگون ساخت. «شبکه های کامیپیوتری»، «مخابرات حرف مبنای سوئیچ ها و مسیریاب های الکترونیک»، «الکترونیک های نوری(فیبرهای نوری)» و «طیف رادیویی ارتباطات» و «تلفن دوست در سال 1990»، همگی از سرحلقه های انقلاب تکنولوژیک می باشد.
سیستم تکنولوژیک که در آن کاملاً خفه شدیم در دهه 1970 آماده شد. بویژه اگر پیدایش و تداول مهندسی ژنتیک را نیز در همان زمان، به سمت آن اضافه کنیم، این تحول کاملتر می شود.
باب آغاز دهه 1970 بود که دی ان دی، عامل پیوند و ترکیب ژنها، که شالوده تکنولوژیک مهندسی ژنتیک است، کاربرد دانش انباشتی را ممکن ساخت. صفت تالی سازی ژنتیک در 1988 که دانشگاه هاروارد رسماً یک موش تولید شده به روش مهندسی ژنتیک را به درج رساند و به این ترتیب حق انحصاری آفرینش حیات را از چنگ خدا و طبیعت به در آورد. این روند در ادامه به برنامه های تحقیقی درمورد ژن های آدم رسید. توسعه مهندسی ژنتیک در 1970-90 در مقایسه با پیشرفتی که در همین دوره باب الکترونیک شاهد بودیم، آهنگی آرام تر دارد داشت.
چرا اکتشافات تکنولوژیک جدید اطلاعاتی در دهه 1970 و اکثراً در ایالات متحده متمرکز شده بود؟ انتساب این انقلاب با بحران اقتصاد سرمایه داری باب نیمه دهه 1970 که انگیزه تجدید ساختار اساسی نظام سرمایه داری بود، چیست؟ و الا اینکه نسبتی حرف مسابقه تسلیحاتی با شوروی در تکنولوژی نظامی فضایی و سلاحهای هسته ای دارد؟ از مرور تعامل جامعه و فنآوری های جدید می توان دریافت که تحول باب سیر انقلاب اطلاعاتی با بافت اجتماعی در تعامل است و این انقلاب تکنولوژیک با تجدید ساختار و روابط اجتماعی همراه است.
اگر آغازین اغتشاش صنعتی بریتانیایی بود، اولین انقلاب تکنولوژی اطلاعات هم امریکایی بود، با صبغه ای کالیفرنیایی. دره سیلیکن، مهد تکنولوژی اطلاعاتی اخیر بود؛ در این تنگ به دلیل گرد هم آمدن دانش تکنولوژی جدید در یک پایگاه، فراهم بودن گروه بزرگی از مهندسان و دانشمندان، کمکهای مالی سخاوتمندانه از یک بازار تضمین شده توسط وزارت دفاع، و در مراحل اولیه ، رهبری نهادی دانشگاه استانفورد، به عنوان یک محیط تکنولوژی پا به عرصه گذاشت.
نگارنده در امتداد به ارائه دادهها جزئی در خصوص چگونگی تأسیس و پیشرفت شرکتهای سازنده کامپیوتر و میکرو کامپیوتر می پردازد.
آخشیج حیاتی در توسعه این اغتشاش تازگی محیط نهادی و فرهنگی نیست، بلکه توانایی آن برای ایجاد همیاری بر اساس دانش و اطلاعات است که مستقیماً به تولید صنعتی و کاربردهای تجاری مربوط می شود. ایضاً به نظر باده رسد ایدئولوژی، سهم بسزایی در انقلاب تکنولوژیک اطلاعات ایفا می کند چرا که مدلهای ژاپنی، اروپایی و چینی تکنولوژی اطلاعات کاملاً از تجربه امریکایی متفاوتند. نقش اقبال نیز نقشی بنیادی در پیشبرد اهداف این انقلاب است ، در ایالات متحده، قراردادهای نظامی، منابع مالی این انقلاب تکنولوژیک را فراهم ساخت.
در حقیقت پروگرام های کلان پژوهشی و بازارهای بزرگ به سمت وجود آمده توسط دولت از سویی، و نوآوریهای غیرمتمرکز که محرک آن یک فرهنگ خلاقیت تکنولوژیک و سرمشقهای موفقیت سریع شخصی از سوی دیگر است که تکنولوژیهای جدید اطلاعات شکوفا شدند. باب این مسیر، آنها اطراف شبکه هایی از شرکتها، سازمانها و نهادها گردآمدند تا یک پارادایم جدید اجتماعی-فنی را شکل دهند.
آگاهی پارادایم فنآوری اطلاعات با اقتباس از انقلابهای علمی کوهن، به ما کمک می کند بهتر مسیر تحولات اجتماعی و اقتصادی این تحول اطلاعاتی را بشناسیم که در اینجا به ویژگی ها و کانونهای اصلی این پارادایم اشاره می کنیم:
1- «اطلاعات» ماده خام تکنولوژیهای اطلاعاتی است.
2- «فراگیر بودن» تأثیرات تکنولوژیهای جدید؛ چرا که اطلاعات بخش لاینفک تمامی فعالیتهای بشری است.
3- منطق «شبکه سازی» که باعث گردیده است این تکنولوژیها با هر فرایند و سازمانی به چهره بهکمال انعطاف پذیر به صورت یک شبکه درآیند.
4- «انعطاف پذیری» شبکه ، که موجب بازآیی پذیر و امکان استحاله در ساختار نهادها و سازمانها را فراهم آورده است. وجه تمایز پیکربندی پارادایم تکنولوژیک جدید استطاعت آن برای پیکربندی مجدد است، یعنی خصوصیت تعیین کننده در جامعه ای که وجه مشخصه آن تغییر دائم و سیالی سازمانی است. معکوس اجرا کردن قوانین بدون انهدام سازمان به یک امکان تبدیل شده است، برایچه که شالوده مادی سازمان را می توان از نو برنامه ریزی و تجهیز کرد.
5- «همگرایی فزاینده تکنولوژی های خاص باب اندر یک سیستم منسجم»
زمانه تغییر کرده است. دوره مشاغل ثابت و تازمانی العمر سپری شده است.