» :: کتاب گربه ی چکمه پوش
ماجرا از زمانی آغاز میشود که بچه گربهای سرراهی میانجیگری مرکز نگهداری
کودکان بی سرپرست شهر آداب ریکاردو پیدا شده و بزرگ میشود. این اسم گربه در
این مرکز حرف یک تخم پرنده به نام هامتی الکساندر دامتی آشنا میشود و با
یکدیگر تعهد اخوت میبندند. از همان کودکی آن تاخت در جستجوی لوبیای
سحرآمیز بودند و از بهر به دست آوردن آن دست به هر کاری از جمله سرقتهای
کوچک و سرانجام بزهکاری میزدند. بهدفعات توسط فرمانده نگهبانان شهر دستگیر
شدند ولی به انگیزه اقل سن و سال بودن آزاد میشدند. درطی حادثهای گربه جان
مادر فرمانده را نجات میدهد و به سمت آغاز قهرمان شهر از دست فرمانده مدال و
از دست نامادری اش یک خمیده کفش ساق بلند چرمی جایزه میگیرد. از آن به بعد به سمت عنوان
گربهٔ چکمه پوش شناخته میشود؛ ولی سرنوشت هامتی چیز دیگری است. او بهدفعات
دستگیر میشود و به زندان میافتد. یک پاس با پادرمیانی گربهٔ کفش ساق بلند پوش از
زندان آزاد میشود ولی تخم مرغ خلال دسیسهای از پیشی برای اجرای نقشه سرقت
از بانک سنت ریکاردو سوءاستفاده میکند. بعداز ثانیه است که پیشی به عنوان
در مظاناتهام اسم پایین تعقیب قرار میگیرد و تمام افتخارهای قبلی خود را ازدست میدهد.
بعداز گذشت ۷ سال که معادل ۳۵ سال گربهای است! گربه به سمت چهره مخفیانه به
زادگاهش بازمی گردد و متوجه میشود که لوبیاهای سحرآمیز در استملاک زوجی به
نام جک و جیل است. درطی رفتار از بهر ربایش دانههای لوبیای سحرآمیز، با گربه
مادهای به آوازه کیتی پنجه طلا آشنا میشود و همراه با هامتی بذر مرغ موفق
به دزدیدن دانههای لوبیا و کاشت آنها در مکان مورد نظر میشوند. ساقههای
لوبیا به سرعت رشد کرده و از ابرها میگذرند و این سه را حرف خود به بالای
ابرها میبرند. باب آنجا به قصر غولها وارد میشوند و با نگهبان تخمهای طلا
(سایه مرگ) که یک پشیز جرم بسیار بزرگ است برخورد میکنند و....