» :: کتاب رمان داستان زندگی من
نام "
هلن کلر" برای افزونتر افراد، بنام آشناست. این بانوی آمریکایی
که از اواخر سده نوزدهم حرف اواسط قرن بیستم میزیست، یکی از بزرگترین
نمونههای چیرگی آهنگ بر ناتوانیهاست. او که ابتدا همچون دیگر کودکان سالم
بود، باب نوزده ماهگی به دنبال یک درد شدید، از دو حس عمده خود یعنی
بینایی و شنوایی محروم شد و به پیروی آن، توان تکلّم خود را نیز از دست داد.
ناتوانی او در آگاهی محیط و اشکال در برقرارساختن ارتباط با سایرین، او را
به بچگی لجوج و بدخُلق تبادل کرده بود. تا اینکه روزی که هلنکلر بعدها
آن را بزرگترین روز زندگی خود مینامید، بالا رسید. در آن روز، معلم
علاقهمندش "آن سالیوان"، که با ازخودگذشتگی و اراده خود، درهای امید را به
بالش گشود، از راه رسید تا در پیمودن این جاده دشوار یاریش کند.