شاهنامه بزرگترین
اثر حماسی تصنیفسرا بلند آوازه ایران، ابوالقاسم فردوسی است در نهایت هنرمندی، شاعرانه
ترین بیانها و استوارترین عناصر را به سمت نظم رسم کردن این اثر بزرگ جهانی به کار گرفته
است.
شاهنامه فردوسی هم
از بابت کمیت و از هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادب و نظم فارسی است بلکه می
توان گفت یکی از شاهکارهای ادبی آفاق است.
راجع به سمت خصوصیت های
امراء باب شاهنامه کتاب های مستقل و مقالات زیادی نوشته شده است. تشریح زن باب شاهنامه
متناسب با فضای حماسه است.زنان شاهنامه از لحاظ غنای شخصیت به اشکال می توان
نظیری باب ادب آفاق یافت.
ما آنچیزی نیستیم ، که اسم اند
ما آنچیزی میشَـویم ، که میجوئیم
ما
خدائی را میجوئیم که آب روانست، و بذر هستی ما، آنرا شام و روز مینوشد، تا
بروید و درفرازش ، خوشه بینش شود ، وتا ازمکیدن این آب، بذر بود ما ،
بروید و دراین گیتی ارم ازما برآید، و سراپایمان ، تبسم شود .
تا ازخنده وشاد شدن ، گوهرما و اوباهم، زیباشود ، تا بهاتفاق اساس زیبائی باشیم .ما خدائی را میجوئیم که درهم به سمت پیچیم ، مانند برقع به تنه درخت ، تا باهم ، اساس زیبائی و هم آهنگی وجشن و بینش باشیم .
جائی ترس و بیم هست، که خدا و انسان، همآغوش و خمیده و درهم باهم نیستند .
انسان ، زشت میشود، برایاینکه دراین بریدن ، گناهکارمیشود، و خدا ، بدریخت میشود، و میترسد که صورت خود را بنماید و ازانسان ، بدریخت تصویر گردد .
هنگامی خدا از انسان، بریده میشود، خدا ، تبدیل به خالق ومعبود ، و انسان، تبدیل به مخلوق وعبد میشود ، و دیگر،« یارهمدیگر» نیستند، و با این انشقاق ازهم ، زشتی ودوزخ، احداث می یابد، که پیکر یابی « اضطراب وترس» است ، وهردو ازهم میترسند وازهمدیگر میگریزند