انسان قبل از مدرن طوری باب سنّت فرو رفته بود که دیگر احتیاجی به این تشریح نداشت. انسانهای متعادل از وحی تصوف وامر آسمانی آگاهی داشتند اما هیچ آزمایش ای از آفاق کاملاً سکولار و ضد سنّتی نداشتند . سنت نباید با رسم و عادت و الگوهای ارثی تفکر خبط شود . سنّت دقیقاً مترادف tradition نمی باشد . باید تعبیر این بشود لیک کلاً با آن یکی نمی باشد.
- باب معنای کلی اصولی که آن را تابع آسمان می کند دارای یک ماهیت فرافردی است و با الهام تفکیک ناپذیرمی باشد - باب واقع لغت tradition به معنای انتقال مفهوم می شود و شامل تئوری انتقال معرفت ، ادا ، فنون ، قوانینی ، اشکال و پاره دیگر از عناصری است که زبانی و مکتوب می باشد . آداب به سمت معنای حقایق اموری که منشاء الهی داشته و از طریق شخصیتهای گوناگون خویش یافته است . اصولی که آدمیت را تابع آسمان و عالمعلوی و دین می کند ( سنت ). سنت اساس اخلاق است . آداب می تواند منشاء شرعیات و معیار ها حیات سیاسی جامعه باشد . آداب ساختار جامعه را بازشناخت می کند . آداب حرف قلمرو علم وهنر فرمان می راند . تمدن هایی که بوسیله سنتهای جوراجور بوجود می آیند باده میرند ولی سنت ودین ثانیه زنده می ماند . آداب مخالف تمام جنبه های مدرن نمی باشد سنت باده خواهد مدرنیزم را احیاء بکند. انسان معاصررا سنت خاور وغرب را باب حرف می گیرد لاشرقیه و لا غربیه ،پیوند سنت با عشق پیوند نور خورشید با گرما است. هر اندازه خاور فیزیکی از آداب دور شود در غرب سنت منتشر خواهد شد.
عصر روشنفکری
سدهی نوزدهم میلادی،سدهی آشفتگی و انحطاط،عصر روشنگری
تضعیف انتظام های بزرگ باروک حدود سال 1750از یک سو و اغتشاش صنعتی و اجتماعی از سوی دیگر موقیت جدیدی را بوجود آورده حیات که سه ویژگی بارز داشت:
1-از دست رفتن هویت سکونتگاههای انسجامیافته کهن
2-پدید آمدن اقسام موضوع های جدید برای بناها
3-کاربرد دلحواه شکل معماری برگرفته از سبکهای پیش
.آثار مهم این دوران ترکیبی از آهن و شیشه، حرف اعتراضاتی به تاریخ همراه بود.
در سال ۶۲۸۱،فروشگاههای بزرگی طراحی شد که مبنایی از بهر معماری فناورانه نیمه دوم سده نوزدهم شدند.
تماشاگاه و سکونتگاه ها :
باروهای سنتی شهرها الغا شدند. کارخانهها،راهآهن و محلات پرجمعیت آشکار آمدند. شبح سنگین بلوکهای ساختمانی در شبکه شطرنجی پررنگ شد.
حاصل کلام اینکه به سمت قول مامفورد :درست در همان لحظهای که در سرتاسر تمدن غربی،شهرها به سمت رقم بسیار تکثیر شدند و گسترش یافت،ماهیت و هدف شهر یکسره از یاد رفت.
چنین به تماشا میرسد که معماری از توجه به سمت مصادیقی چون کلیسا و کاخ خارج و یادمان،مسکن،تالار کارخانه و ساختمان اداری و همچنین شهر باب کلیت خود مورد توجه رسم میگیرند. صفت باغ شهر ( ۸۹۸۱)هاوئرد و پندار شهر صنعتی گارنیه( ۱۰۹۱)تنها بخشی از این مرکزیت و تدقیق میباشند.
جوهره
از سبکهای موجود متاثر از غرب باب ایران، رمانتیسم می باشد. نوشتارهای اندکی درباره معماری رمانتیک ایران وجود دارد که تاخت کمبود باب آنها محسوس است.
الف: هیچکدام از آنها ایضاح نمی دهند براساس چه قراینی استیل بنایی را رمانتیک میخوانند.
ب: ا کثر آنها دوران پهلوی آغاز را در نظر گرفته اند در حالیکه به نظر می رسد، نمونه هایی از این سبک در دوره پهلوی دوم نیز بوجود آمده اند.
لذا این نوشته در تماشا دارد با مطالعه ویژگیهای معماری رمانتیک در آرای محققان غربی از طریق جمع آوری دادهها به شیوه کتابخانه ای وتطبیق این ویژگیها با الگو های حاضر در ایران از طریق توصیف، مقایسه و تحلیل محتوای اطلاعات بدست آمده، دلایل اطلاق این سبک را به الگو های ایرانی، مورد امعان قرار دهد و با اتکا به مطالعات انجام یافته، سبک شناسی رمانتیک را گسترش داده، اشکال گرایشهای موجود آ ن را در دوره پهلوی دوم آشنایی کند. با اتکا به یافته های این تحقیق می توان اظهار کرد:
الف: سبک بوجود آمده در معماری معاصر ایران خیر رمانتیسم غربی، بلکه «شبه رمانتیسمی » است که تاثیرات اضافی از الگوی حقیقی خود در غرب گرفته است.
ب: این سبک در عصر پهلوی دوم دارای انحراف های مختلفی است.