پیشگفتار
انسان به سمت آغاز اشرف مخلوقات ایزد منان خلق شده تا از فرصتهای بدست آمده کمال استفاده را ببرد و به کمال نهایی که همان قرب خداست، دست یابد. همین آدم ابتدا در خانواده خود را پیدا می کند، اعقاب باید شرایطی آماده کند تا شخص بسوی هدف نهایی گام بردارد. بر اساس تعالیم عالیه همه انسانها از ادرار یکسانی برخوردارند تا خویش را به قله رفیع انسانیت برسانند.
حال اگر شخصی بنابر هر علتی ناقص متولد شد دال حرف این نیست که حقوق او نیز ناقص خواهد بود. بلکه نیز شرایط مساوی برایش مهیا خواهد شد.
پس باز خانواده هست که باید این شرایط را برای فرزند اسم و ناتوان خود فراهم کند تا بتواند از حداکثر توانایی خود نهایت استعمال را ببرد و سربار خانواده نشود و تأثیر سوء بر خانواده نگذارد. در تحقیق حاضرسعی شده حرف تأثیرات کودک ناتوان هوشی حرف خانواده مورد بررسی قرار گیرد.
عرضه چکیده:
الف: تماشا و احساسات والدین درباب فرزند ناتوان هوشی چگونه است؟
ب : تأثیر فرزند ناتوان هوشی حرف جهت های اجتماعی خانواده چگونه است؟
ج : تأثیر فرزند ناتوان هوشی حرف جهت های اقتصادی خانواده چگونه است؟
د : تأثیر فرزند ناتوان هوشی بر روابط زن و زوج چسان است؟
هـ : بود آقازاده ناتوان هوشی چه تأثیری بین سایر فرزندان خانواده می گذارد؟
خواهران و برادران فرزند ناتوان هوشی مشکل چندانی با وی ندارند. ولی نگرش کلی والدین حاکی از تأثیر نسبتاً منفی کودک بیحال هوشی بر اعقاب است. (63% والدین)
آغاز
یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی و بخصوص جامعه شناسان که باب قرن اسم از اهمیت خاصی برخوردار می باشد ، بررسی عوارض مختلف ناشی از مهاجرتهای بین المللی و تاثیر آن درجامعه مقصد و خود مهاجرین است . بر همین اصل دیده انداز متفاوتی در رابطه با فرآیند مهاجرت وجود دارد ، که هرکدام ازاین دیدگاه ها مدل خاصی ، جهت مهاجرت ارائه می کنند.
باب مدل اول ، مهاجرت را : (( یک حرکت عقلانی و هدفدار به سمت منظور یافتن مکانی برای کار و زندگی تصور میکنند )) .
در الگو دوم :
(( مهاجرت پاسخی غیرارادی به شرایطی است که رحیل را به نقل مکان بازار می دهد که احتمالاً حرکت او بدون در نظر گرفتن راههای دیگر است )) .
بنابراین دو مدل جلایوطن پویا وناپویا بود دارد که گاهی عملاً درهم می آمیزد . حرف پذیرش این واقعیت که پیامدها و یا عوارض مهاجرت از انگیزه مهاجرت جدا نمی باشد ، می توان اذعان داشت که مهاجرت ، پدیده ای است که سازمان اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد . یکی در مبداً ودیگری در مقصد .
باب نظر مهاجر شکل محرومیت از هدفهای بسیار حرف ارزش فرق می کند ، از زمانیکه جمع نتواند به وسایل حصول به آن هدفها در داخل سازمان اجتماعی خود دست یابد ، چنانچه احساس کند که منابع لازم برای رفع محرومیتهایش در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد ، در آن صورت احتمالاً مهاجرت می کند . در چنین وضعیتی مهاجر در قصد به سمت ندرت می تواند به تمام اهداف و آرزوهای خود برسد ، این ناکامی خود می تواند عوارض مختلف اقتصادی ، روانی ، اجتماعی و حتی فرهنگی در جامعه مقصد برجای بگذارد. اگر بپذیریم که پیامد های جلایوطن بر هر سه سازمان اجتماعی ، یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، اداره اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد ، بطور قطع میزان این تاثیر یکسان نبوده و به مجموعه ای از متغیر های مختلف ربط دارد . [1]
البته تعیین جزء به سمت پاره همه پیامدهایی که ممکن است هر مورد مهاجرت داشته باشد ، اگر نه یک کار محال ، حداقل کار دشواری است . حرف این حال معتقدیم که این اندیشه و برداشت که نظام مهاجرت متشکل از سه سازمان اجتماعی است با ارتباط های متقابل که از طریق جمع مهاجری عمل میکنند و ابزارهای مفیدی است ، برای سازماندهی پژوهش جامعه شناختی در باره پیامدهای مهاجرت .
ادامه...